بازگشت به تجارت از خطر مرگ و میر کرونا برای ترامپ مهمتر است
به گزارش دنیای راه راه، به گزارش خبرنگاران، مطلب جودیت باتلر که در versobooks، منتشر شده به توضیح زیر است: ضرورت جداسازی (قرنطینه) همزمان با شناخت جدید وابستگی متقابل جهانی ما در زمان و مکان جدید شیوع؛ از یک طرف، از ما خواسته می گردد که خود را در واحدهای خانوادگی، فضاهای مسکونی مشترک یا خانه های شخصی قرار دهیم، از تماس اجتماعی محروم شویم و در حوزه های انزوای نسبی قرار بگیریم. از طرف دیگر، ما با ویروسی روبرو هستیم که به سرعت از مرزها عبور می نماید، فراموشی برای ایده سرزمین ملی.
اما همه افراد یک خانواده، خانواده ندارند و تعداد فزاینده ای از مردم در ایالات متحده بی خانمان بوده و یا حالت ناپایدار دارند. بنابراین خانواده به عنوان مکانی برای محافظت شناخته می شود، اما این برای بسیاری از مردم به سختی صدق می نماید. در ایالات متحده، یک استراتژی ملی از بین می رود و در اشکال عمومی گیج نماینده ظاهر می شود و این سوال که چه کسی زندگی خواهد نمود و چه کسی خواهد مرد، به نظر رئیس جمهور آمریکا بستگی دارد که به این موضوع به عنوان یک مشکل هزینه و فایده نگاه می نماید بنابراین بازارها درباره آن تصمیم خواهند گرفت.
در چنین شرایطی، چگونه می توان این سوال را مطرح نمود که این بیماری همه گیر چه عواقبی در ایده های برابری، وابستگی جهانی و تعهدات ما نسبت به یکدیگر خواهد داشت؟ از این گذشته، ویروس هیچ تبعیضی بین افراد قائل نیست. می توان گفت که با همه ما به یک اندازه رفتار می نماید، ما را به یک اندازه در معرض خطر بیمار شدن، از دست دادن اشخاص نزدیک، زندگی در یک دنیای پر تهدید قرار می دهد. ویروس در یک چارچوب جهانی عمل می نماید، اما شرایط بقیه ما چگونه است؟ ویروس با روشی که حرکت می نماید و حمله می نماید، نشان می دهد که جامعه بشری به همان اندازه متزلزل است.
با این حال، عدم پیروزیت بعضی ایالت ها یا مناطق در مقابله با این ویروس (ایالات متحده آمریکا اکنون شاید بدنام ترین عضو آن باشگاه است)، تقویت سیاست های ملی و بسته شدن مرزها (که اغلب با ترس و وحشت همراه است) و ورود کارآفرینان مشتاق سرمایه گذاری در رنج جهانی، همه گواهی بر سرعتی دارند که نابرابری رادیکال، ملی گرایی و استثمار سرمایه داری راه هایی برای فراوری مثل و تقویت خود در مناطقی که درگیر همه گیری (شیوع بیماری) پیدا می نماید. این امر نباید باعث شگفتی شود.
سیاست مراقبت های بهداشتی در ایالات متحده این مسئله را با روشی متمایز از بین می برد. یکی از سناریوهایی که می توان تصور کرد فراوری و بازاریابی واکسن مؤثر علیه COVID-19 است. واضح است که ترامپ مشتاقانه برای به دست آوردن امتیازات سیاسی که انتخاب مجدد وی را تضمین خواهد نمود، پیش از این در پی خرید (با پول نقد) حقوق انحصاری ایالات متحده در خصوص واکسن از یک شرکت آلمانی بود. وزیر بهداشت آلمان، به مطبوعات تأیید کرد که این پیشنهاد ارائه شده است. کارل لاوترباخ، یک سیاستمدار آلمانی، گفت: فروش انحصاری واکسن احتمالی به ایالات متحده باید از هر طریق جلوگیری شود. سرمایه داری محدودیت هایی دارد.
تصور می کنم او فقط به ماده استفاده انحصاری اعتراض نموده و از این شرط دیگر راضی نخواهد بود. اخیراً ، ترامپ با شرکت Gilead Science، یک شرکت دارویی، معامله ای انجام داد که به آنها حق انحصاری در توسعه Remdesivir، دارویی با پتانسیل برای درمان ویروس COVID-19 اعطا می نماید.
دعوت از والمارت و CVS به کاخ سفید برای یافتن راه چاره ها نه تنها درک اشتباهی از نحوه توسعه درمان های جدید پزشکی را آشکار می نماید، بلکه تجارت را با بهداشت عمومی از راه های متفاوتی درگیر می نماید. چند روز پیش، ترامپ روشن کرد که سلامت مالی مردم، سلامت واقعی آن است و تنها معیار مربوطه وال استریت است. در نتیجه، بازگشت به تجارت طبق معمول حتی اگر این به معنای خطر افزایش مرگ و میر ناشی از ویروس باشد، از نظر وی موجه است. مصداق شاخص این است که بگویم بسیار ناراحت نماینده است که افراد آسیب پذیر - سالمندان، بی خانمان ها، کسانی که دارای شرایط موجود هستند- زنده بمانند تا زمانی که اقتصاد بتواند احیا شود.
منطقی نیست که دوباره بپرسید، ترامپ چه فکری می نماید؟ این سوال بارها و بارها در شرایط کاملی مطرح شده است که احتمالاً نمی توان تعجب کرد. این بدان معنا نیست که خشم ما با هر نمونه جدید از خودگرایی غیر اخلاقی یا جنایتکارانه کاهش می یابد. اگر وی (ترامپ) در کوشش خود برای خرید واکسن بالقوه و محدود کردن استفاده از آن فقط برای شهروندان آمریکایی پیروز بود، آیا او معتقد است که شهروندان آمریکایی کوشش های او را تحسین می نمایند، هیجان زده از این فکر که وقتی ملت های دیگر نیستند؟ آنها فقط از یک تهدید فانی رهایی می یابند.
آیا واقعاً مردم آمریکا این نوع ناسیونالیسم را دوست خواهند داشت؟ و اگر فقط ثروتمندان به هنگام تحویل به مراکز درمانی دسترسی پیدا نمایند، آیا انتظار می رود که این نابرابری اجتماعی کاملاً نامعین را همراه با عقلانیت بازار آمریکا تحسین کنیم؟ آیا ما انتظار داریم که روش درخشان خود برای توافق در چنین شرایطی را تأیید کنیم؟ آیا او تصور می نماید که بیشتر مردم فکر می نمایند، بازار آزاد باید تصمیم بگیرد که چگونه واکسن تهیه و توزیع می شود؟ آیا حتی در دنیای او اصرار دارد که بر نگرانی بهداشت جهانی تأکید کند که باید در این زمان از عقلانیت بازار فراتر رود؟ آیا او درست است که تصور کند که بقیه ما در پارامترهای دنیای تخیل او زندگی می کنیم؟
حتی اگر اعمال چنین محدودیت هایی براساس تابعیت ملی اعمال نشود، مطمئناً شاهد عجله ثروتمندان کاملاً بیمه شده برای دسترسی به هرگونه واکسن در هنگام دسترسی هستیم، حتی اگر نحوه توزیع آن را تضمین کند که فقط بعضی از آنها این دسترسی را داشته باشند و دیگران برای ادامه و تشدید دقت بیشتر متوقف شوند.
نابرابری اجتماعی و مالی اطمینان حاصل می نماید که ویروس از تبعیض قائل می شود. ویروس به تنهایی فرقی نمی نماید، اما ما انسان ها مطمئناً مانند قدرت های در هم تنیده ناسیونالیسم، نژادپرستی، زنوفوبی و سرمایه داری، شکل گرفته و متحرک می شویم. به نظر می رسد که ما در سال آینده شاهد یک سناریوی دردناک خواهیم بود که در آن بعضی از موجودات انسانی حق خود را برای زندگی به هزینه دیگران ادعا می نمایند، مجدداً این تفاوت را فاش می نمایند که بین زندگی غم انگیز و غیرقابل توصیف، یعنی کسانی که باید به هر قیمتی در برابر مرگ محافظت شوند و افرادی که زندگی آنها را در نظر نمی گیرند ارزش محافظت از بیماری و مرگ را ندارند.
همه اینها در برابر انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده اتفاق می افتد که در آن شانس برنی سندرز برای تأمین نامزدی دموکرات ها بسیار بعید است. پیش بینی های جدید که بایدن را به عنوان نامزد پیشرو در آینده معین می نماید، در این مواقع ویران نماینده است به این دلیل که بایدن یک بار تهدید نموده بودجه عمومی برای سالمندان را کاهش می دهد، در حالی که سندرز و وارن برای بیمه برای همه، یک برنامه جامع مراقبت های بهداشت عمومی که تضمین نماینده سلامتی اساسی بود، تهدید می شدند.
مراقبت از همه در کشور؛ چنین برنامه ای شرکت های بیمه خصوصی محور بازار را که مرتباً بیماران را رها می نمایند، سرانجام می دهد، هزینه های خارج از جیب خود را که به معنای واقعی کلمه غیرقابل جبران هستند، سرانجام می دهد و یک سلسله مراتب وحشیانه بین بیمه شدگان و بیمه نشده ها را دائمی می نماید. رویکرد سوسیالیستی ساندرز در خصوص مراقبت های بهداشتی ممکن است به شکلی مناسب تر به عنوان یک دیدگاه سوسیال دموکراتیک توصیف شود که اساساً با آنچه که الیزابت وارن در مراحل اولیه فعالیت خود مطرح نموده است تفاوت ندارد.
به نظر وی، پوشش پزشکی یک حقوق انسانی است که به معنای آن، هر انسانی حق دارد به نوع مراقبت های بهداشتی مورد احتیاج خود بپردازد. حقوق بشر تمایل دارد که انسان فرد را به عنوان نقطه عزیمت تصور کند. اما چرا مراقبت های بهداشتی را به عنوان یک وظیفه اجتماعی، که از زندگی در جامعه با یکدیگر ناشی می شود، درک نمی کنیم؟ برای وادار کردن به اجماع عمومی در خصوص چنین تصوری، هم سندرز و هم وارن باید مردم آمریکا را متقاعد نمایند که ما می خواهیم در دنیایی زندگی کنیم که در آن هیچکدام از ما مراقبت های بهداشتی را به یکی از بقیه ما انکار ننموده است. به عبارت دیگر، ما باید با دنیایی مالی و اجتماعی موافقت کنیم که در آن بسیار غیرقابل قبول است که بعضی از افراد به واکسن دسترسی داشته باشند که بتواند جان خود را نجات دهد، در شرایطی که دیگران به دلیل عدم امکان پرداخت یا عدم امکان دسترسی به آنها، بیمه ای که پرداخت می نماید یا به دلیل نداشتن ویزا یا شرایط قانونی از زندگی خود محروم شوند.
یکی از دلایلی که من به همراه رأی دهندگان دموکرات ثبت نام شده برای سندرز در کالیفرنیا رأی دادم این است که او به همراه وارن راهی را برای تصور مجدد دنیای ما گشودند، گویی که با یک خواست جمعی برای برابری رادیکال، جهانی سفارش داده شده است که در آن جمع شده ایم تا اصرار داشته باشیم که مواد لازم برای زندگی، از جمله مراقبت های پزشکی، بدون توجه به اینکه ما چه کسی هستیم یا اینکه آیا ابزار مالی داریم، به همان اندازه در دسترس خواهند بود.
این سیاست می توانست با سایر کشورهایی که متعهد به مراقبت های بهداشت جهانی هستند، همبستگی برقرار کند، بنابراین یک سیاست مراقبت های بهداشتی فراملی را برای تحقق آرمان های برابری ایجاد می نماید. نظرسنجی های جدید پدید آمده است که انتخاب ملی به ترامپ و بایدن را دقیقاً محدود می نماید، زیرا شیوع بیماری زندگی روزمره را خاموش می نماید و بر بی نظمی بی خانمان ها، بیمه نشده ها و فقرا شدت می بخشد.
در این ایده ما ممکن است به فردی تبدیل شویم که مایل به دیدن جهانی باشد که در آن سیاست های بهداشتی به طور مساوی برای همه زندگی ها متعهد باشد و حمایت بازار از مراقبت های بهداشتی که بین افراد قدرتمند و متمایز است و کسانی که می توانند به راحتی از بیماری و مرگ رها شوند، استفاده نمایند از میان بردارد.
ما فهمیدیم که ممکن است خارج از شرایطی که سرمایه داری برای ما معین می نماید آغاز به تفکر و ارزش گذاری کنیم. حتی اگر وارن دیگر نامزد انتخابات نباشد، و بعید به نظر می رسد سندرز قدرت خود را بازیابی کند، ما هنوز هم باید بپرسیم، به خصوص اکنون، چرا ما به عنوان یک جامعه هنوز هم مخالف رفتار به گونه ای هستیم که گویی دارای ارزش برابر هستند؟
چرا بعضی هنوز از این فکر ابراز نگرانی می نمایند که ترامپ قبل از همه به دنبال تأمین واکسنی است که بتواند جان آمریکایی ها را حفظ کند (همانطور که او آنها را تعریف می نماید)؟
پیشنهاد بهداشت جهانی و عمومی یک خیال سوسیالیستی را در ایالات متحده تقویت کرد، موضوعی که اکنون باید منتظر بماند تا به عنوان سیاست اجتماعی و تعهد عمومی در این کشور محقق شود. متأسفانه در زمان همه گیری، هیچیک از ما نمی توانیم صبر کنیم. در حال حاضر آرمان باید در جنبش های اجتماعی که کمتر در انتخابات ریاست جمهوری به کار می رود زنده نگه داشته شود تا مشاخصات بلند مدت که پیش روی ماست.
این دیدگاه های شجاعانه و دلسوزانه که توسط واقع گرایان سرمایه داری مورد تمسخر و طرد قرار گرفتند، وقت کافی داشتند تا توجه کافی را مجبور نمایند تا اجازه دهند تعداد روزافزون - بعضی برای اولین بار - آرزوی دنیای تغییر یافته را داشته باشند. امیدوارم بتوانیم آن آرزو را زنده نگه داریم، به ویژه اکنون که ترامپ در عید پاک پیشنهاد می نماید محدودیت هایی را در زندگی عمومی و مشاغل برداشته و ویروس را آزاد کند.
وی (ترامپ) معتقد است که سود بالقوه مالی عده معدودی باعث افزایش تعداد مرگ و میرهایی که به طور واضح پیش بینی می شوند، می شود، وی این این موضوع را می پذیرد اما از توقف آن به نام سلامتی ملی امتناع می ورزد. بنابراین اکنون کسانی که دارای دید اجتماعی به مراقبت های بهداشت جهانی هستند، باید بر علیه یک بیماری اخلاقی و ویروسی که در یک توهم کشنده با یکدیگر کار می نمایند، مشاخصه نمایند.
منبع: خبرگزاری مهر